گناه
من میترسم که به درونم نگاه کنم ، چون فکر میکنم گناهکارم . شاید اینطور باشد که فکر کنم، من که خودم را گناهکار نمیدانم !
اما عمیقأ و زیر لایه های هوشیار و تفکر هشیار نسبت به خودم من خودم را گناهکار میدانم .
از کجا بفهمم که اینطور است ؟ از فرافکنی گناه به دیگران ، محکوم کردن ، دیگران برای چیزی ، حالا هر چیزی نشان میدهد که من درونم گناهکار میدانم خود را .
یادم باشد که معجزه ، این گناه را پاک میکند .
من امروز درونم را مینگرم. بدون آنکه بترسم . دورن من چیزی جز پاکی و معصومیت نیست .
برادرم اینه من است . من گناهانم را در او فرافکنی کرده ام .
Comments
Post a Comment